کنایه از غم و غصه. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : ز خون جگر کرد لعل آب را بیاورد آن تاج سهراب را. فردوسی. می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تانکشد سر به فلک فریادم. حافظ. ، اشک خونین: خون جگرم ز فرقت تو از دیده روانه در کنار است. سعدی. سحر سرشک روانم سر خرابی داشت گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم. حافظ
کنایه از غم و غصه. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : ز خون جگر کرد لعل آب را بیاورد آن تاج سهراب را. فردوسی. می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تانکشد سر به فلک فریادم. حافظ. ، اشک خونین: خون جگرم ز فرقت تو از دیده روانه در کنار است. سعدی. سحر سرشک روانم سر خرابی داشت گرم نه خون جگر میگرفت دامن چشم. حافظ
ابن اخشید مکنی به ابوالقاسم. دومین از سلاطین بنی اخشید در مصر. وی از 334 تا 349 هجری قمری حکومت کرد. رجوع به ترجمه سلاطین اسلام لین پول شود، ما انوکه، چه احمق است آن و گفته نمیشود: انوک به. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
ابن اخشید مکنی به ابوالقاسم. دومین از سلاطین بنی اخشید در مصر. وی از 334 تا 349 هجری قمری حکومت کرد. رجوع به ترجمه سلاطین اسلام لین پول شود، ما اَنوَکَه، چه احمق است آن و گفته نمیشود: اَنوِک بِه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)